شعر یعنی زندگی

گلچین : سپید - نیمایی - قالبهای نو - ....

شعر یعنی زندگی

گلچین : سپید - نیمایی - قالبهای نو - ....

هدف ما معرفی اشعار کمتر دیده شده ی معاصر است. اشعاری که شاید اگر بجای این شاعران جوان، اسم نیما یا سهراب را یدک میکشید، چه بسا با القابی چون (شاهکار) نیز روبرو نمیشد!

من پراکنده شدم - سیما یاری

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ایمان خدایی | ۰ نظر

فردا دیر است

حالا بیا

با نوازش هایت

با لبخندت

با سلام ات،

ببین!

من پراکنده شدم

با خاک پراکنده ی سرد

از سقوط بمب روی خانه

من پراکنده شدم

با قطرات فواره ی خون

از سقوط شمشیر، روی شریان مگو

با ضرب قمه، روی کتف

من پراکنده شدم

و تو در من بودی

جمع ام کن.

با نگاهت

روشن…

جمع ام کن

در حلقه ی بازوهایت

با بوسه روی زخم گلویم

با بوسه روی زخم کتفم

با بوسه روی قلبم

هنوز

می توانم

با تو دوست بدارم همه ی هستی را

می توانم هنوز….

انگشتم می فشارد آژیر درت را

هنوز می توانی آژیر خطر را احساس کنی….

راه بده به کبوترهایم

راه بده به کبوترهایم

که زمین را، روز را، خورشید را،

و تو را

در پناه بال های درخشان خود می خواهند

فردا دیر است، فردا دیر است،

باز کن این در را بر خدای صلح جاویدان

امروز، اکنون….

  • ایمان خدایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی